جدول جو
جدول جو

معنی تصنیف کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تصنیف کردن
نوشتنن، سرودن
تصویری از تصنیف کردن
تصویر تصنیف کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تعریف کردن
تصویر تعریف کردن
باز گفتن، بازگوکردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصدیق کردن
تصویر تصدیق کردن
براست داشتن، راست شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
درست کردن، ویراستن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تخفیف کردن
تصویر تخفیف کردن
سبک کردن سبکبار ساختن، کاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصادف کردن
تصویر تصادف کردن
بهم برخوردن، پیش آمدن اتفاق افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشنیع کردن
تصویر تشنیع کردن
زشت گفتنبد گفتن شناعت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
پالودن پالاییدن پاک کردن پالودن بی آلایش کردن، بپایان رسانیدن امری را، رفع اختلاف کردن، یا تصفیه کردن حساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصریح کردن
تصویر تصریح کردن
آشکارگفتنمطلبی را فاش ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
اصلاح کردن و درست نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
نومانی پذرفت پسندش پذرفتن روا گاندن صواب دانستن، رای موافق دادن مجلس یا هیات وزیران بلایحه ای
فرهنگ لغت هوشیار
معرفی کردن شناساندن، آگاهانیدن، حقیقت امری را بیان کردن، ستودن تمجید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلطیف کردن
تصویر تلطیف کردن
لطیف کردن زیبا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکلیف کردن
تصویر تکلیف کردن
بگردن گذاشتن کاری سخت را بعهده کسی گذاشتن، موظف ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توصیف کردن
تصویر توصیف کردن
زاب نمودن زاب شمردن زاباندن ستودن صفات چیزی را بیان کردن، ستودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقیف کردن
تصویر توقیف کردن
بازداشت کردن (کسی را)
فرهنگ لغت هوشیار
نامه (کتاب) نوشتن، سازواراندن سازوار کردن ساز واری دادن دو چیز را با هم، میان دو تن را الفت دادن، نوشتن کتابی در موضوعی علمی ادبی و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تألیف کردن
تصویر تألیف کردن
((~. کَ دَ))
نوشتن کتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعریف کردن
تصویر تعریف کردن
Compliment, Define, Flatter, Recount
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تضعیف کردن
تصویر تضعیف کردن
Subvert, Undermine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصویب کردن
تصویر تصویب کردن
Acknowledge, Enact, Ratify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تحریف کردن
تصویر تحریف کردن
Deform, Distort, Falsify, Misrepresent, Skew
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
Refine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصحیح کردن
تصویر تصحیح کردن
Correct, Emend, Proofread
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصادف کردن
تصویر تصادف کردن
Collide
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توصیف کردن
تصویر توصیف کردن
Describe
دیکشنری فارسی به انگلیسی
деформировать , искажать , искажать
دیکشنری فارسی به روسی
признавать , принимать , ратифицировать
دیکشنری فارسی به روسی
исправлять , исправлять , вычитывать
دیکشنری فارسی به روسی
комплиментировать , определять , льстить , рассказывать
دیکشنری فارسی به روسی
deformieren, verzerren, fälschen, verfälschen
دیکشنری فارسی به آلمانی